کد مطلب:153914 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

عباس پیشقدم اهل بیت و یاران
وقتی كه جمعیت رفتند حسین (ع) خطاب به بنی هاشم فرمود: شما هم بروید و مرا با این جمعیت واگذارید كه با غیر من كاری ندارند هنگامی كه سخنان امام علیه السلام به پایان رسید ابی الفضل العباس آغاز سخن نمود و گفت: برای چه برویم و شما را رها كنیم آیا برای اینكه بعد از شما زنده بمانیم؟ خدا هرگز آن روز را نیاورد كه بعد از تو زنده باشیم.

سپس سایر برادران و پسران و برادرزادگان امام حسین علیه السلام و پسران عبدالله ابن جعفر (همسر زینب كبری) هم از جناب عباس پیروی نمودند و همانند سخنان او بیان داشتند.

ثم نظر الی بنی عقیل فقال حسبكم من القتل بصاحبكم مسلم اذهبوا قد اذنت لكم.

«آنگاه امام حسین (ع) به فرزندان عقیل توجه نموده و فرمود: شهادت مسلم شما را


بس است بشما اجازه می دهم بروید».

فرزندان عقیل گفتند: سبحان الله مردم به ما چه می گویند و ما به آن ها چه بگوئیم آیا بگوئیم كه مهتر و آقا و سرور خود و پسرعموهای خود را كه بهترین عموها، هستند رها كردیم و برای نصرت و یاری و نجات آنان تیری رها نكردیم و نیزه ای نیفكندی و شمشیری نزدیم و نفهمیدیم كه چه كار كردند، نه به خدا چنین كاری نمی كنیم بلكه جان و مال و خانواده خود را فدای تو خواهیم كرد و با تو به نبرد خواهیم پرداخت تا بر ما وارد شود آنچه بر شما وارد می شود كه خدا زندگی بعد از تو را زشت گرداند [1] .


[1] بحار ج 44/ ص 393 - نفس المهموم ص 228 - كامل ج 4/ ص 58 - مقاتل الطالبيين ص 112 - ارشاد ص 231 - طبري ج 7/ ص 322.